- سز خال
برگ سبز درختان جنگلی که خوراک دام است
معنی سز خال - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(سُخْ خا)
لغت نامه دهخدا
فرومایگان. واحد آن سخّل است. (منتهی الارب). مردان ضعیف رذل و فرومایه. (ناظم الاطباء). مردان رذل و ناتوان. واحد آن سخل است. (اقرب الموارد)
(سَ رِ)
لغت نامه دهخدا
کنایه از بالین. (آنندراج). کنار قبر. کنار گور. سر گور:
چون شمع سر خاک شود سایۀ یارم
پیشانی خورشید شود شمع مزارم.
ملا زمانی هروی (از آنندراج).
به نگاهی دل سرگشتۀ ما را دریاب
به چراغی سر خاک شهدا را دریاب.
صائب.
- سر خاک رفتن، برای فاتحه خواندن بر سر قبر مرده رفتن
چون شمع سر خاک شود سایۀ یارم
پیشانی خورشید شود شمع مزارم.
ملا زمانی هروی (از آنندراج).
به نگاهی دل سرگشتۀ ما را دریاب
به چراغی سر خاک شهدا را دریاب.
صائب.
- سر خاک رفتن، برای فاتحه خواندن بر سر قبر مرده رفتن
آس، برگ برنده، ورق برنده، برجسته، ممتاز
نام تپه ای در لفور سوادکوه
گاو سیاه با خال های زرد، گاوی که در یک نقطه از بدنش لکه ای
از توابع بابل کنار بابل
خوره ی مو
زیبا و بی نقص، نوعی تفنگ سرپر قدیمی، رشید –دلیر
دره ای در ولوپی قائم شهر
خال سیاه
مرتعی از توابع شهرستان گرگان
کوهی در بالا جاده ی کردکوی، درخت سبز
مکانی در روستای کوهپر نوشهر
گردویی که از آن به عنوان تیله استفاده شود، در کتول به دام
بی اجازه، خودسرانه
نقش و نگار، خال خالی
جوانه و برگ درخت توت
از توابع دهستان لفور سوادکوه
روستایی از شهرستان قائم شهر
خلال های جارو و در تداول عامه خلال دندانی که از جارو گیرند